بسمه تعالی
خودگرایی اخلاقی
یکی از دیدگاه های برجسته در بحث هنجاری فلسفه اخلاق،خودگرایی است که بر منفعت شخصی تأکید فراوانی دارد. واژه ی خودگرایی از Ego به معنای خود گرفته شده است و در اصطلاح فلسفه اخلاق به یکی از نظریه های غایت گرا و پیامدگرایانه اطلاق می شود که معتقد است تنها وظیفه ی هر انسانی ایجاد بالاترین میزان سود و لذت برای خود اوست. این اصطلاح برای اشاره به نوعی از نظریه اخلاقی وارد مباحث فلسفه اخلاق جدید شده است و معتقد است که هر شخص باید در صدد حداکثر کردن خیر خاص خودش باشد. در مقابل آن نظریههای دگرمحور (سودگرایی و دیگرگرایی) قرار میگیرند. که خیر و سعادت دیگران را در نظر میگیرند و از آن نظر که از افراد میخواهند برای دیگران دلمشغولی داشته باشند، دگرگرا هستند.
سه گرایش عمده در خودگرایی وجود دارد که البته این شیوه از طبقهبندی ازآن سیجویک است. وی در کتاب شیوههای فلسفه اخلاق، به طرحریزی این مسئله براساس این فرض پرداخته است که خیر با لذت برابر است. (آموزه موسوم به لذتگرایی) و معتقد است که تنها نوعی از خودگرایی که ارزش بحث و بررسی دارد، خودگرایی لذتگرایانه میباشد.
سه گرایش عمده در خودگرایی:
1-خودگرایی روانشناختی:خودگرایی روانشناختی اساسا بر آن است که انسان به لحاظ روانی نمی تواند کاری انجام دهد که به نفع شخصی خودش نباشد این سخن به این معناست که حب ذات تنها اصل اساسی در سرشت آدمی است،این نظریه ادعایی توصیفی است نه توصیه ای،و هدف آن این است که روشن سازد که چه چیزی انسانها را به انجام کارهایشان برمی انگیزاند و هرگز در مقام بیان خوب یا بد بودن این انگیزه ها نیست.