وبلاگ شخصی رامین قلی زاده ارشد فلسفه دین،

نوشتن پروپوزال و کارهای پایان نامه،نوشتن مقاله تایپ و ترجمه،ی متون عمومی با قیمت توافقی و مشاوره تحصیلی و تدریس زبان.09100560571

وبلاگ شخصی رامین قلی زاده ارشد فلسفه دین،

نوشتن پروپوزال و کارهای پایان نامه،نوشتن مقاله تایپ و ترجمه،ی متون عمومی با قیمت توافقی و مشاوره تحصیلی و تدریس زبان.09100560571

وبلاگ شخصی رامین قلی زاده ارشد فلسفه دین،

رامین قلی زاده هستم.دانش آموخته ی فلسفه غرب دانشگاه تهران ودانش آموخته ی مقطع ارشد فلسفه ی دین در دانشگاه تبریز.
لطفا نظر بدهید تا این وبلاگ را درمسیر خوب و علمی تر هدایتش کنیم. ممنونم

آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۱۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

۱۶
شهریور ۹۷

پارساباد

جنابان مسئولین آژیرها برای کدامتان به صدا در می آید.......


روزی روزگاری شهری پدید آمد به  نام پارس آباد که این شهر در برهه هایی شاهد اتفاقاتی شده است که آدمی انگشت به دهان می ماند و عقل آدمی هنگ میکند که چرا؟ چرا این گونه شد؟ چرا اینگونه می کنند؟ مگر میشود که شکم ها اینقدر جا داشته باشد؟ به برخی از این اتفاقات و بی توجهی ها سعی میکنم در این مقال اشاره کنم.
 پرده ی اول: از زمانی تا همین اواخر همه ی ساکنان آن  شهر در شرکتی کار میکردند . شرکت مذکور شرکتی بود چند منظوره و هم تولید میکرد و هم صادر میکرد و وضع اقتصادی شرکت و منطقه ی مغان عالی بود این شرکت از لبنیات تا میوه جات و ....  تولید و صادر میکرد و کارکنانش هم چندین هزارنفر بودند و حقوق مکفی نیز میگرفتند و راضی نیز بودند و بقولی تنها شرکتی بود که مردمان این شهر را حمایت میکرد و همه در آن به نوبت کار میکردند. 
اما مسئولین محترم و رییس شرکت مذکور و نیز نماینده ی ترک زبان که در مجلس نمی تواند فارسی صحبت کند کفایت لازم برای نگه داشتن شرکت رانداشتند.  چرا شرکت را به نصف قیمت یکی از زمین های ان شرکت به عزیزانشان دادند.   شیطان وسوسه ی بدی در ذهن می اندازد که خدایی نکرده همه ی این مسئولین و نماینده دست به یکی کرده اند تا این شرکت را بفروشند و سهم هارا درجیب مبارک بگذارتد. البته این یک وسوسه ی فکر هست. 
مردم مغان خواستار توضیح از مسولین مربوط و نماینده هستند که به چه دلیل موجهی این شرکت را به باد فنا داده اند؟ جالا که این شرکت را داده اند در عوض چه چیزی آلترناتیو آن شرکت خواهد شد ؟ البته اگر آلترناتیوی وجود داشته باشد .
مسولین گرامی مردم از این اقدام ناراضی هستند و خواستار توضیح و جایگزین. برای مثال توضیح در مورد کشت و صنعت و بلاتکلیفی 10 ساله کارخانه ریسندگی پارس آباد.



پرده ی دوم : بی پرده بگویم که شکم و جیب مسولین انتها ندارد دلیل این ادعا شهردار  وشوراهای سابق هستند. بقول محمد تقی بهار شاعر پر آوازه که می گفت " من نمی گویم که مرا از قفس ازاد کنید/ فقسم برده به باغی و ذلم شاد کنید" حال بی پرده میگوییم مسئولان محترم " ما نگوییم که شکمتان را پرنکنید/ بل پر بکنبد اما کارهم بکنید" مگر اخر و عاقبت خورو خوراک بیشتر از توان را نمیدانید والله  دکتر هم میگویید خوراک اگر زیاد بخورید انهم ضرر دارد حداقل به فکر خودتان باشید تا با وثیقه بیرون نباشید .چون فردا روز چگونه سرتان را بلند خواهید کرد. و مردم را  آنقدر فریب داده اید که نمی دانند به چه کسی اعتماد کنند . خلاصه بخورید جهنم وضرر ولی کار بدرد بخور هم انجام دهید لطفا. ممنون می شویم واقعا.
پرده سوم : نمیدانم که آیا کل شهرستان پارس آباد فقط خیابان جلوی شهرداری است که انقدر تمیز است و سطل اشغال و زیبا هست؟ جاهای دیگر جزء شهر حساب نمی شوند؟ ایا شهردار محترم از وضع معابر و خیابان ها و کوچه های نقاط مختلف شهر خبر دارند؟ مگر بودجه ندارید ؟ این بودجه را چه کار میکنید و خرج چه چیزی میکنید که ما خبر نداریم؟ چرا هر شهرداری که میاید فقط بلوارهارا رنگ میزند و تمام میشود کارش؟ شهر سطل آشغتل میخواهد ، شهر یک مجتمع ورزشی ، مکانی برای مطالعه ، مکانی برای کارهای فرهنگی و هنری ، مکانی برای آزاد کردن انرژهایشان میخواهند و شهر ما در حسرت یک شهر بازی چه برای کودکان و چه برای نوجوانان و جوانان مانده است متاسفانه ! هز گاهی چند مقدار خاک و کاشی میریزند کنار پارک ها و الله و اعلم که چقدر و چند برابر فاکتور میکنند. اگر قصد کار کردند داشتند در مدت حداقل یک سال یک شهربازی خوب تحویل مردمی که این مسولان را انتخاب کرده اند میدادند ولی حیف که نمک را نمی شناسند ....
  اگر یک کارشناس درست و حسابی بیاوریم و گارشناسی کنند خواهند گفت که " آقا لطفا در این شهر رو ببندید بروید پی کارتان و مسئولان رو به کار چوپانی که شغل انبیا بوده است خواهند برد". مسئولان محترم این ها آژیرهیی هست که برای شما به صدا در می آید . این ها آژیر خطر برای شماست.
پرده چهارم:  قرآن کریم میگوید قتل یک انان بیگناه و بدون دلیل قتل همه بشریت است و نیز بالعکس ، نجات یک نفر از مرگ نجات بشریت است. 

نماینده ی محترم که موقع انتخابات غذا و پولها خرج میکردید تا برای مردم کار کنید پرده ی اول  تا سوم که مردود شده اید. بیاییم پرده ی چهارم را واکاوی کنیم. 
قرار بود در منطقه بیمارستان مجهزی ساخته شود ؟ نماینده محترم چرا پیگیر نیستید؟ شهردار محترم چرا در اتاق ات نشستی؟  بیست و اندی سال است شهر پارس آباد با همین خیابان ها دارد زیست میکند. قبلا این خیابان ها جواب میدهد اما الان نه! شهردار فرماندار شوراهای محترم نهادهای مربوطه اقایان محترم امام جمعه محترم شهر مغان نیاز اساسی و مبرمی به یک نقشه ی شهری جدید دارد تا عرض خیابان ها بیشتر شود. تعالبته خودمانیم مردم هم بی تقصیر نیتند همه ماشین دارند و هرکدام با ماشین خود به داخل شهر می ایند که باید استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی را در بین مردم گسترش بدهیم. 
اینکه می گویم منطقه نیاز اساسی به یک نقشه راه سازی و جاده کشی جدید دارد و تغییرات اساسی یابد ایجاد کرد این سخن خیلی مهم و حیاتی است چون در این طرح میتوانید حداقل کناره های خیابان را که برای پارک ماشین ها در نظر گرفته اید بصورت یک مسیر ویژه برای آمبولانس ها ،آتش نشانی ها و ماشین های انتظامی در نظر بگیرید . اگر فردی در وضعیت وخیم در آمبولانس هست و در پشت ماشین ها در خیابان امام با خیابان کوچک که در دوطرفش ماشین ها پارک شده استو اگر شانس بیاورد که  شخصی دوبله پارک نکند با هزار مکافات راه سی ثانیه را در عرض پنج دقیقه می رود که این زمان برای بیمار خیلی مهم اشت شاید اگر پنج دقیق زودتر به بیمارستان منتقل شود نجات یابد! حال این عدم طراحی شهری و خط ویژه ی سریع السیر که منجر به فوت شخصی بخاطر بی توجهی مسولان است به گردن کیست ایا نمیتوان  علت درکذشت آن شخص را به گردن مسولین و مردمی که بصورت تک سرنشین بیرون میایند بیاندازیم؟؟!!


پرده ی پنجم و آژیر خطر پنجم: شهرار محترم ایا از ماموران سد معابر خودت خبر داری ؟ نمی خواهم اطاله ی کلام کنم اصل مطلب را می گویم. مسولین سد معابرتان خرج زندگی شان را رایگان از مردم میگیرند و پولش رانمیدهند بعبارتی پول زور میگیرند تا اذیت شان نکنند . این حرف باسند و ندرک گفته میشود. اگر یادتان هست آقای بیگدلو قهوه خانه هارا پلمپ کرده بود و من به خوب و بد بودن کارش کاری ندارماما همین مامورین سد معبر در قهوه خانه ها یا کا فه ها بصورت علنی قلیان میکشند و قانون شکنیالبته این قانون شکنی دوطرفه ست .
چرا باید این اقایان مامور سد معبر از مردم و کاسبان بخاطر اینکه اذیتشان نکنند تا ینر و وسایلی که در بیرون میگذارند پول بگیرندیا وسایل بگرند به بهانه نسیه ؟!!!!!! چرا شهردار خبر ندارد ؟ اگر خبردارد و کاری نمی کند که هیچ همگی شریک هم هستید  و اگر خبر ندارد باز هم مقصر است و کفایت لازم راندارد . 
پرده ی ششم : حداقل سالی یک بار شهر دار و فرماندار و رییس سپا در یک سخنرانی عمومی در سطح شهر بیایند و عمکرد گذشته را شرح دهند و عملکرد آبنده را بگویند و این به قول حاج احمد متوسلیان( جاویدالاثر) " این حق مردم است که بداند سپاه یا سایر نهادها پول و بودجه هارا برای چه صرف کرده اند و برای چه صرف خواهند کرد« این سخن بصورت شنیداری و مستند از خود حاج احمد متوسلیان در یک کاست نوار در کردستان در مسجد شهرهای کردستان ایراد فرموده بودند ذکر کردم.» این حق مردم است که بدانند مالیات و عوارضی که میدهند صرف چه چیزایی میشود. درسال یک بار آنهم در حد دو ساعت چیزی خیلی سختی نیست و اتفاقا محبوبیت آنها را بیشتر میکند. شهردار محترم خلاصه اینکه مامورین سد معابرتان مثل زالو خون مغازه داران ،دست فروشان و خون کسانی که بر روی فرغون میوه و ... میفروشند را می مکنند.هرچه سریعتر رسیدگی کنید به این مامورین وظیفه نشناس راو همانگونه که گفتم سند تصویریش هم موجود است.
پرده ی آخر آژیر خطر برای مردم: مردم شریف مغان ، چند بار از فرزندان خودمغان برای پست های مهم انتخاب کرده اید؟ ایا ثمره ای هم دیده اید؟ ایا پرسیده اید که آیا فرق دوفوریت و یک فوریت را میدانند؟ مردم عزیز مغان چرا به افرادی که بی سواد سیاسی هستند رای داده اید تا افرادی را منسوب کند تا مغان را به تاراج ببرند . در منطقه افرادی هست که سواد سیاسی و دانش سیاسی کاملی دارند .
مردم شریف مغان یک بار برای همیشه یک انتخاب درست بکنیم. انتخاب درست چگونه است؟  انتخاب درست اینگونه است که اگر شخصی امد و خودنمایی کرد پیش شما برای رای گرفتن فریب نخورید. لطفا با آگاهی کامل بگردیم تا فرد واجد صلحیت را پیدا کنیم و ما بخواهیم که بیاید و نماینده شود نه اینکه مثل بعضی ها ری را به زور پول و شام و هزاران کلک دیگر بگیرد ولی در طول چهار سال یک بار پشت تریبون نتواند فارسی صحبت بکند. افراد معدودی هستند که شایسته این مقام هستند ولی باز میهواهم تاکید کتن که برای این افراد این مقام ها خیای کوچک است اما چون سواد سیاسی و دانش روز بین المللی دارند و نیز مطالبه گر و دقیق هستند میتوانند این مغان را که به زور اکسیژن مصنوعی نفس میکشد را جانی دوباره ببخشد. 
                                           حانم به قدای آنکه او اهل بود
خلاصه ی مطالب این است که مسولین محترم یا از این اوضاع خبر دارید و کاری نمیکنید که مقصر هستید و گناهکار و یا اینکه بی خبر هستید که در ابن صورت دوبرابر مقصرید و کفایت سیاسی لازم رانداردچونکه از اوضاع جامعه عافل هستید و وقتی غافل هستید چگونه میخواهید کارکنید و بودجه را صرف کنیدو
سخن زیاد است ئ لیکن مجال دیگر می طلبد ......
همه ی این اتفاقات در منطقه ی مغان واقع در اردبیل اتفاق می افتد و مسولانش چپاتولگر هستند و سیر نمی شوند

دخو

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۵۸
ram
۰۷
شهریور ۹۷

انتقاد سهروردی از قاعده «حد» مشائی و راهکار وی

 

 

 

رامین قلی زاده1،

 

1 دانشجوی ارشد فلسفه دین دانشگاه تبریز

 

 

 

چکیده

سهروردی در باب تعریف با مبنای مشائین مخالف بوده و راهی غیر از راه آنان بر می¬گزیند. در این نوشتار ابتدا شرح کوتاهی از نظر ابن سینا به عنوان نماینده حکمت مشاء داده می شود و پس از آن نقد سهروردی بر آن و سپس نظر سهروردی در باره تعریفات بیان میشود.

سهروردی معتقد است که آوردن فصل در معرِّف محال بوده و ما قادر نیستیم تمام ذاتیات اشیاء را در حد آن ها بیاوریم بنابر این آوردن حد برای اشیاء آنگونه که مشائین به دان معتقد اند محال است. و تنها راهی که برای ما می ماند تعریف بوسیله امور ظاهر است که اجتماع آنها به معرَّف اختصاص دارد.

 

 

واژه های کلیدی: تعریف، حد تام، جنس و فصل، معرِّف، سهرودی، ابن سینا.

 

مقدمه

در حکمت اسلامی علم حصولی به تصور و تصدیق تقسیم میشود. علم تصوری علم به صورت شیئ است و تصدیق تصور به همراه تصدیق و حکم است.

بر همین مبنا منطق به دو قسم قول شارح و حجت تقسیم می شود. در قسمت قول شارح یا تعریف نحوه حصولا عم تصوری و در قسمت حجت نحوه حصول علم تصدیقی نشان داده میشود.

نظر شیخ اشراق درباره تعریف با نظر مشایین و ابن سینا متفاوت بوده و ضمن نقد ایشان نظر خود را درباره تعریف بیان میکند.

اهمیت این بحث از آن جهت است که شیخ اشراق با نقد مبنای مشائین در تعریف و ارائه راهکار اشراقی خود میخواهد منطق و معرفت شناسی اشراقی را بنا نهد.

در این مقاله ضمن توضیح اجمالی تعریف در منطق مشائین، نقد سهروردی از آن بیان شده و سپس نظر وی درباره تعریف نشان داده میشود. مبنای این پژوهش در حکمت مشاء کتاب الاشارات و التنبیهات بوده و در حکمت اشراق به کتاب حکمت الشراق و شرح قطب الدین شیرازی به همراه تعلیقات ملاصدرا بر آن رجوع شده.

1.تعریف از نظر ابن سینا

 

در نظر ابن سینا تعریف یا بوسیله حد است یا بوسیله رسم. حد قولی است که شامل تمام ذاتیات و مقومات شیء میشود و بنابراین حتما باید ترکیبی از جنس و فصل باشد[1] ابن سینا حد را اینگونه تعریف میکند: «الحد قول دال علی ماهیت الشیء» .[2] و سپس توضیح میدهد که حد شامل تمام مقومات شیء است و به همین دلیل باید از جنس و فصل ترکیب شود. جنس عبارت است از آن دسته از مقومات و ذاتیات شیء که با اشیاء دیگر مشترک بوده و مخصوص آن شیء نیستند و فصل عبارت است از ذاتیاتی که مخصوص آن شیء بوده و در اشیاء دیگر نباشند.

حد باید از جنس و فصل ترکیب شود زیرا جنس مقومات مشترک شیء با اشیاء دیگر و فصل مقومات مخصوص به شیء را نشان میدهد. و تا زمانی که ذاتیات مشترک و مخصوص یک شیء جمع نشوند حقیقت مرکب شیء تمام نمی شود. و اگر یک شیء ترکیبی در حقیقت خود نداشته باشد، هیچ قولی نمی تواند بر آن دلالت کند[3]

نکته مهمی که در اینجا است این است که ابن سینا همانطور که در تعریف حد ذکر می کند حد را قول می داند و قول مرکب است. بنابر این هر محدودی ( که برای آن حد آورده میشود) دارای معنای مرکب است.[4] پس حد فقط برای اشیاءی است که معنای مرکب دارند و اشیائی که دارای حقیقت بسیط اند را نمی توان با حد تعریف کرد

ادامه را از اینجا دانلود فرمایید

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۱۱
ram
۰۷
شهریور ۹۷

متن ایمیل اینجانب به پرفسور ریموند واناراگون پیرامون بجث شناخت شناسی و شناخت خود و قضاوت
 

Dear Dr VanArragon`

That day that I can`t answer your mail, I was thinking hard about that subject.

I reached the conclusion that:

I know that the sense of the divine is in me, but I can’t know that this sense is authentic or no. And I knew that the “myself “is only thing that I can know that and I can judge that and I can decision about that.

Everything that is outside me except ‘myself ‘.I can’t know those well. Because usually my judgment (or the judgment of man, about the things outside himself) is not compatible with the reality outside myself. So:

 

I can have perfect knowing about myself and I can’t   and have that knowing about outside of myself and knowing that way always is with mistake. Some things are beyond our scope of understanding (God …).

I don’t know I wrote well or not .But I hope transferred my ideas to you well. And I want you to help me to know my problems.

 Thank you for the time spent reading it.

All the best

.Ramin Gholizade

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۱۸
ram
۰۷
شهریور ۹۷

فلسفه چیست؟ / چرا فلسفه؟

 

تعاریف زیاد و متفاوتی از فلسفه شده است: طیفی گسترده از لفظ پردازی و پریشان گویی تا گفتار حکیمانه درباره ی زندگی و طبیعت و انسان و… شاید کهن ترین و اصلی ترین تعریف از فلسفه از آن خردمندانی است که درباره چیستی هستی دچار حیرت شده اند، آنان که فلسفه را حیرت آدمی دانستند که این موجب پرسشگری از ذات آفریده او آفریدگار و پدیده های طبیعت شد:

 

–         آیا کائنات آفریده شده یا همیشه وجود داشته است و همیشه وجود خواهد داشت؟

 

–         آیا کائنات بی پایان است؟

 

–         آیا کائنات دیگری وجود دارد؟

 

–         آیا همیشه در این کائنات انسان وجود داشته است؟

 

–         آیا وحدتی، انسجامی، اراده ای، عقل برتری وجود دارد، از جمله آیا ذاتی الهی اینها همه را اداره می کند؟

 

–         اگر طبیعت قابل تبیین است، با اصل فراگیری، چنین تبیین می شود یا اگر چنین اصلی وجود ندارد، با اندک شماری از اصول؟

 

–         هیچ چیست،آیا خلاء وجود دارد، آیا می توانیم درباره ی هیچ یا خلاء بیاندیشیم؟

 

–         احساس های ما چه اعتباری دارند؟

 

–         چه می دانیم، به چه چیزهایی دسترسی داریم، آیا عقل ما محدود است؟

 

–         واقعیت چیست؟۸

 

و در پاسخ به این پرسش ها و بسیاری دیگر، در درازنای تاریخ، خردمندان و اندیشه وران به تلاش برخاستند و هریک به گونه ای، در حد توان خود و دانش و ابزارهای مادی مورد استفاده در پژوهشش، به پاسخی رسید و فلسفه ای پرداخت.گوناگونی و تفاوت اندیشه های فلسفی چنان است که اگر خواسته باشیم به همه ی آنها نظر افکنیم و درباره شان سخن گوئیم، عمری دراز می طلبد و تازه معلوم نیست به سرانجامی رسد!

 

از اینرو تنها به دو جریان اصلی در اندیشه ی بشری اشاره میکنیم که بنیان و شالوده ی همه تعاریف و توصیفاتی است که از ماهیت زندگی و وجود شده است. نخست، واقعیت مادی جهان که بیرون و مستقل از ماست که نه آفریده شده و نه آغاز و انجامی دارد؛ دوم، ایده یا دنیای فکر وتصور (مثل افلاتونی) که ذات یا جوهر هستی بخشی است که در ورای جهان مادی قرار دارد و سکاندار و تبیین کننده و توضیح دهنده ی کائنات و هر آنچه در اوست!

 

رادا کریشنان اندیشمند و فیلسوف مشهور هندی در اثر بزرگ خود تاریخ فلسفه ی شرق و غرب  در پاسخ به پرسش “فلسفه چیست؟” می گوید: “فلسفه تحقیقی است در ماهیت زندگی و وجود.” و می افزاید:

 

(( برای بحث و بررسی واقعیت دو راه در پیش داریم: یکی که با وحی و سنت آغاز و انجام می یابد و آن را دین می نامیم؛دیگری که به کاربرد آزادانه خرد و اندیشه وابسته است و فلسفه خوانده می شود.))

 

او در بررسی فرآیند اندیشه و تحقیق در ماهیت زندگی به پژوهش پیرامون آموزش و جایگاه بودا این آموزگار بزرگ هندیان می پردازد و می گوید:

 

(( گوتمه بودا جایگاه خاصی در میان بزرگترین نامداران جهان دارد. این نکته قابل بحثی است که او را در زمره پیامبران قرار دهیم یا فلاسفه. تعالیم او چیست؟ آیا یک وحی جدید بود یا یک کشف فلسفی تازه؟ ….. او پژوهش خود را برای حل مسئله زندگی آغاز کرد، نه برای جست و جوی وجود خدا. به همین گونه، جست و جوی او با یافتن راه حل مسئله زندگی پایان یافت و به ماهیت وجود خدا ربطی نداشت. او خود را از زندگی دینی هند که به خدایان و ایزد بانویان بیشماری معتقد بود، یکسره جدا کرد و مطلوب خویش را بدون وساطت مفهوم خدا یافت. اصلی که او تحقیقات نظری خود را بر آن استوار کرد، یک اصل فلسفی بود. در نظر او، هدف تلاش های انسان یافتن پاسخی برای مسئله زندگی است و این می تواند بدون توسل به “دست غیبی” انجام گیرد. البته این درست است که پس از مرگ او، پیروانش به زودی تعلیماتش را به آئینی کاملا دینی مبدل کردند. آنان چون دیدند بودا محلی را که در دین معمولا از آن خداوند است خالی گذاشته است، خود او را بر اریکه خالی خداوندی نشاندند.))

 

و چرا چنین کردند؟ این پرسش سوزنده ای است که پاسخی منطقی و در خور می طلبد؛ و تا آن هنگام که به این پرسش پاسخ داده نشده همچنان سرگردان و سرگشته در وادی وهم ره خواهیم سپرد و به امید رسیدن به چشمه آبی که روح عطشناکمان را سیراب کنیم، به سوی سراب می دویم.

 

اگرنخستین مرحله ی اندیشه ی قوام نایافته و تخیل گونه انسان سرگشته ی در جست و جوی حقیقت رااسطوره بدانیم؛ بی آنکه با بررسی تطور و تحولات تاریخی و تفاوت های صورت بندی های جوامع مختلف ناشی از بنیان های اقتصادی، به تطویل کلام بپردازم، به کوتاهی به این امر اشاره ای گذرا می کنم تا به پاسخ پرسشمان برسیم. گفته می شود در غرب (یونانی ها) از اسطوره به علم رسیدند و از علم به فلسفه؛ در حالی که در شرق این حرکت از اسطوره بود به دین و از دین به علم کلام(الهیات). بنابراین رادا کریشنان با بیان اینکه: “دریونان عناصر دین خصوصیات فلسفی پیدا کردند و در هند(شرق) فلسفه خود مبدل به دین شد.”اشاره به همین نکته است. و اهمیت نکته در این است که دریابیم فلسفه چیزی کاملا متفاوت از علم کلام، الهیات یا حکمت شرق است. زیرا همان طور که نشان دادیم پرسش های فلسفی برای راز گشایی ناشناخته ها و رموز هستی است، در حالیکه حکمت یا الهیات در پی اثبات و تایید آن چیزی است که به آن باور داریم و نتیجه آنکه آن چه به دست می آید، نه “اثبات پذیر” است و به قول کارل پوپر، “ابطال پذیر” چراکه به گفته هولباخ :

 

اگر مفاهیم و ایده ها نتوانند به لحاظ تجربی اثبات شوند، بایستی چون توهماتی نامفهوم و بی معنی نادیده گرفته شوند. چراکه محصول تخیلات و تصورات بشرند.

 

و در رد دعاوی اصحاب کلیسا که با استعانت از فلسفه ومفاهیم “علم الهی” در پی اثبات باور های خود هستند، ......

 برای دریافت متن کامل به مدیریت اطلاع دهید و یا ایمیل بدهید ممنونم
ramingholizade@yahoo.com

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۴۷
ram
۰۷
شهریور ۹۷

درد چیست ­و درمان چیست؟

در دنیای جدید ما ، انسانها به حالاتی رسیده اند که اضطراب و تشویش و درون نگری حاکی از آن است .گویا در این دنیا چیزی گم کرده اند. اما نمی دانند که چیست .

می­گویند که گمشده ی ما خداست ، یا معناست و یا اینکه می گویند خودمان را گم کرده ایم­و در آخر می­گویند که نمی دانیم چه گم کرده ایم ولی می­دانیم که چیزی گم کرده ایم و بدون آن به آرامش نمی رسیم.

انسان وقتی در این دنیا چشم خود را باز می کند خودش را مشغول می بیندبی آنکه خود خواسته باشد.اما چیزی در درونشان هست که اگر یک بار آنرا روشن کنند دیگر خاموش نمی شود و تا پایان عمر فرد را رها نمی کند .

این همان اندیشه است اما نه به معنای متعارف آن.عواملی باعث رشد و روشن و روشن شدن اندیشه می شود مثل:حس تنهایی (اما نه تنهایی ظاهری .مراد تنهایی باطنی است)، حس خود گم کنی در دنیا ،حس گم کردن چیزی در دنیا و نیز برخی حالتها و موقعیت های خاص.

فردی که چشم خودش را باز میکند به پس و پیش خودش نگاهی عمیق می اندازد که از عمق درونش حاکی است و حس نادانی به گدشته و آینده را می بینددر گذشته ،زمان و تاریخ را می بیند و نیز اتفاقات و جریانات موجود را .در این گذشته ی چر حادثه می خواهد ببیند که چه چیز ی بوده که امروزه نیست.

به بررسی می پردازد به بررسی چیزهایی که حس میکند ارامش با آن به دست می آید .خدا نمونه ای از آن است .به بررسی خدا می پردازد .میبیند که خدا یا تاریخ طبیعی داشته یا تاریخ اخلاقی..

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۱۰
ram
۰۶
شهریور ۹۷

بسمه تعالی

 

خودگرایی اخلاقی

یکی از دیدگاه های برجسته در بحث هنجاری فلسفه اخلاق،خودگرایی است که بر منفعت شخصی تأکید فراوانی دارد. واژه ی خودگرایی از Ego به معنای خود گرفته شده است و در اصطلاح فلسفه اخلاق به یکی از نظریه های غایت گرا و پیامدگرایانه اطلاق می شود که معتقد است تنها وظیفه ی هر انسانی ایجاد بالاترین میزان سود و لذت برای خود اوست. این اصطلاح برای اشاره به نوعی از نظریه اخلاقی وارد مباحث فلسفه اخلاق جدید شده است و معتقد است که هر شخص باید در صدد حداکثر کردن خیر خاص خودش باشد. در مقابل آن نظریه‌های دگرمحور (سودگرایی و دیگرگرایی) قرار می‌گیرند. که خیر و سعادت دیگران را در نظر می‌گیرند و از آن نظر که از افراد می‌خواهند برای دیگران دل‌مشغولی داشته باشند، دگرگرا هستند.

سه گرایش عمده در خودگرایی وجود دارد که البته این شیوه از طبقه‌بندی ازآن سیجویک است. وی در کتاب شیوه‌های فلسفه اخلاق،  به طرح‌ریزی این مسئله براساس این فرض پرداخته است که خیر با لذت برابر است. (آموزه موسوم به لذت‌گرایی) و معتقد است که تنها نوعی از خودگرایی که ارزش بحث و بررسی دارد، خودگرایی لذت‌گرایانه  می‌باشد.

سه گرایش عمده در خودگرایی:

1-خودگرایی روانشناختی:خودگرایی روانشناختی اساسا بر آن است که انسان به لحاظ روانی نمی تواند کاری انجام دهد که به نفع شخصی خودش نباشد این سخن به این معناست که حب ذات تنها اصل اساسی در سرشت آدمی است،این نظریه ادعایی توصیفی است نه توصیه ای،و هدف آن این است که روشن سازد که چه چیزی انسانها را به انجام کارهایشان برمی انگیزاند و هرگز در مقام بیان خوب یا بد بودن این انگیزه ها نیست.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۳۴
ram
۰۶
شهریور ۹۷

خلاصه باب 5 کتاب احیاء علوم الدین محمد بن محمد غزالی و بررسی آن از منظر اخلاق

 

 

پیشگفتار و روش بحث

آنچه که پیش روی شماست خلاصه باب پنجم کتاب احیاء علوم دین اثر ارزشمند محمد غزالی است که به تعریف آداب معلم و متعلم می پردازد. روش بحث در این نگاشته مراجعه به متن اصلی کتاب می باشد و نویسنده در تلاش بوده تا برای فهم بیشتر این باب تحلیلی نیز از خود در پایان ارائه دهد. همچنین برای مرور سریع تر، قبل از تحلیل نگارنده، جدولی نیز آورده شده است که بیان کننده ی مطالب پیشین می باشد. زبان خلاصه ی باب به دلیل بر هم نخوردن سیاق متن و استفاده ی نگارنده ی کتاب از واژگان خاص به همان شکل آورده شده است اما این زبان لطمه ای بر فهم مطالب نویسنده نمی زند.

 

 

در آداب متعلم و معلم

اما آداب متعلم:

وظیفه ی اول: تقدیم طهارت نفس است از خوی های بد وصفت های نکوهیده، چه علم آبادانی دل و نمازِ سر و قربت باطن است به حق تعالی و چنانکه نماز که وظیفت جوارح ظاهر است درست نباشد مگر به پاکی ظاهر از حدثها و نجاست ها، پس همچنان عبادت باطن و عمارت دل به علم درست نباشد مگر به پاکی از بدی های اخلاقی و بدیهای اوصاف.

وظیفت دوم: آنکه علایق خود از دنیا کم کند و از اهل وطن دور شود، چه علایق شاغل و صارف است. و ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلِ من قَلبینِ فی جوفِهِ. جدای عزوجل هیچ مردی را دودل نداده است. و هرگاه که فکر منقسم شود، از دریافت حقایق قاصر گردد .........


جهت دریافت متن کامل خلاصه  ی کتاب به مدیریت پیام دهید. ممنونم.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۲۶
ram
۰۶
شهریور ۹۷

 دوستان عزیز اگز مایل هستی که مطالعات فلسفی تان را ادامه بدهید و از محتوای وبلاگ خوشتان آمده است میتوانید مابقی نوشته های بنده را در سایت اینترنشنال  #آکادمیا دانلود کنید و بخوانید .

درضمن مارا از نظرات ارزشمند خئدتان محروم نسازید

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۲۱
ram
۰۶
شهریور ۹۷

سلام 

 

دوستان عزیز هر کپی که انجام میشود با شماره ای پی در وبلاگ ذخیره میشود . بنظرتون شما اربابات معرفت و علم، یک پیام بفرستید و مشحصلت خودتوت رو هن بفرستید بغد کپی کنید

ممنونم

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۰۹
ram
۰۳
شهریور ۹۷

دوستان عزیز لطفا بعد از خواندن مطالب نارا از نظاتتان محروم نسازید.

باسپاس

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۴۳
ram
۰۳
شهریور ۹۷

 

 

غزالی بزرگ درآراء  و اندیشه یک دانشجو و بزرگان

 

بنده درفیس بوک با دکتر آرش نراقی - دکتر یاسر میردامادی-دکترسروش دباغو دکترحسین دباغ درمورد

غزالی و سایر مسایل مربوط به فلسفه و سایر مسایل مرتبط به فلسف گفتگو میکنم که میخواهم متن گفتگوی و جواب آنها را در اینجا بیاورم البته دکتر سروش دباغ و دکتر آرش نراقی جئاب سوال را داده اند .

ولی هنوز دکتر یاسر میردامادی و دکتر حسین دباغ جواب نداده اند چون سوال را تازه فرستاده ام.

 

 متن سوال واحد است و از همه ی این چهار دکتر بزرگوار یک سوال را پرسیده ام و میتوانید سوال و جواب ها را در ادامه ی مطالب دنبال کنید.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۱۲
ram